باز دانشگاه با ترا نه ** با واحدهای فراوان ** می خورد بر کام، ناله
یادم آرد ماه پیشین ** گردش ِ بــا قوم و خویشین
خوب و شیرین ****** توی استان های ایران
می روم دیگر ز خانه ** سوی خوابگاهم شبانه
با مسئولین من دوباره ** می کنم کل کل ،با چانه
یادم آید بر سر هر اتاقی می نشستم
می شنیدم از همایون از غضنفر
داستانهای نهانی ** از لب ترما بالایی ** رازهای زندگانی
آه از آن روزهای امتحانی
در پی یک جای خلوت ، می گشتم من شبانه
یادم آید این سر شوریده ی من
روی خود هرگز نخواهد دید شانه
یادم آید دانشجوی صفری بودم
می پریدم ،می دویدم، از پی اتوبوسها روانه
سویم همه انگشت، لبخند ،بودش نشانه
می گفتند همه با هم به خنده ** صفری ،اول و آخر ، همینه
میروم سوی دانشگاه با ترانه
باز می گردم به منزل با صفرهای دانه دانه
بشنو از من
دانشگاه خواه ا ینجا خواه آ نجا
هست زیبا هست زیبا
نظرات شما عزیزان: